جدول جو
جدول جو

معنی نرم بروت - جستجوی لغت در جدول جو

نرم بروت
نوخط ساده، مخنث ملوط: همه راازین نوع دم خداع درمی دمیدتادرآن نرم بروت سست شلوارگرفت
فرهنگ لغت هوشیار
نرم بروت
ساده، سبزخط، نوجوان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نرم بر
تصویر نرم بر
از ابزار نجاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرم رو
تصویر نرم رو
اسب راهوار
فرهنگ فارسی عمید
(شُ لَ / لِ زَ)
کمی برشته شده. (یادداشت مؤلف) ، تخم مرغ نیم پخت. نیم برش. (آنندراج). رعاد. نیم بند. ظاهراً نیم روی امروزین. (یادداشت مؤلف) : اندکی نان اندر ماءالعسل ترید کنند یا خایۀ مرغ نیم برشت دهند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و غذاهای لطیف و زودگوار... چون گوشت بزغاله و جوژۀ مرغ خانگی فربه و خایۀ مرغ نیم برشت. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جاروب که غبار و آرد و هر چیز نرم روبد و آن را امروز جارو نرمه نیز گویند. (یادداشت مؤلف) : دیگر بیامد و گفت دم روباه نرم روب نیک آید و به کارددم روباه از پشت مازو جدا کرد. (سندبادنامه ص 328)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
آهسته رو. مقابل گرم رو. (آنندراج) :
در آب نرم رو منگربه خواری
که تند آید گه زنهارخواری.
نظامی.
چون ریگ روان نرم روان مانده نگردند
واماندگی راه نوردان ز شتاب است.
صائب (از آنندراج).
، اسب راهوار و رام و دست آموز. (ناظم الاطباء). ستوری که صاف و همواررود و سوار خود را تکان ندهد و رنجه نسازد
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیم برشت
تصویر نیم برشت
نیم برشته. یا تخم مرغ (خایهء) نیم برشت. نیمرو: (و (شیر) در تغذیه بعد از گوشت و تخم مرغ نیم برشت موافق ترین اغذیه)
فرهنگ لغت هوشیار